Mittwoch, 17. Juni 2009

بیایید عقلهایمان را روی هم بگذاریم



من هم مثل همه به این فکر می کنم که عاقبت این حرکت به کجا کشیده ميشه؟

موسوی رهبر این جریانه. شاید خودش هم تصورشو نمی کرد که مجبور بشه این نقشو بازی کنه.ه

ما هم الان عصبانی و به هیجان آمده هستیم.ه

چه احتمالاتی وجود داره که حرکت ما به انحراف کشیده بشه؟

مثلا من غیرمحتملترینشو می گم. مثلا آقای رهبر معظم له بیاد و قبول کنه که کودتاچی بیرون بره . انتخابات دوباره برگزار بشه و موسوی هم انتخاب بشه و بشه یک رییس جمهور بی خاصیت مثل خاتمی. آیا این ما رو راضی می کنه؟

سوال اینجاست که ما اصلا چی می خواییم؟ فقط مي خواییم که موسوی رییس جمهور و خامنه ای رهبر باشه؟

آیا نبايد صلاحیت آقای معظم له مورد سوال قرار بگیره که با این بی پروایی جلوی رای مردم می ايسته؟

پیشنهاد می کنم بدون هيجان و تند روی و فقط با عقل محاسبه گر فکر کنیم و لیستي از خواسته های عمده خودمون درست کنیم . راجع بهش حرف بزنيم و بحث کنیم.کاري که این کفار در ممالک غربی فاسد انجام میدن و تصادفا به نتیجه هم می رسند. ه

ما چی می خوایيم؟ چیزی که در عمل بتونیم بدست بياریم و به از دست دادن خونهایی که داده شده و حتما داده خواهد شد بیارزه

ما با چه نوع از موجودات طرفیم؟ کسانيکه بیشتر از نود در صد قدرت رو در ایران دارن اما به خاطر همون ده درصد حاضر به چنین جنایات و ریسک بزرگی شدن؟ نوع جهان بینی این موجودات چیه؟ چطور میشه از منظر اینها به دنیا نگاه کرد؟ تا بفهميم که راه مقابله با اینها چیه؟

آیا باید خواسته هامون رو همینجا در اول بازی اعلام کنیم یا بايد قدم به قدم پیش رفت؟ من جوابی ندارم فقط سوالها به ذهنم میره.چقدر عالی بود اگر می تونستيم اتاق فکری درست کنیم و نظرات منطقی خودمون رو اونجا روی هم بذاریم.ه

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen